سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهشت را به فاطمه دهند!

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقَّها

لابد شنیده اید که:«بهشت را به بها دهند، نه به بهانه». سخنی است صواب و صحیح؛ چرا که برای بهشت نشینی باید بهایش را پرداخت و بی بها و به صرف بهانه نمی توان بهشتی شد. همانگونه که هر مسکنی در دار دنیا بهایی دارد و برای به دست آوردنش باید بهایش را پرداخت و به صرف بی خانمانی کسی خانه دار نمی شود! پس بدون حرکت و عمل، توقع بهشت نابجاست.

«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (یقیناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهاى آنکه بهشت براى آنان باشد خریده ; همان کسانى که در راه خدا پیکار می  کنند ، پس [ دشمن را ]می  کشند و [ خود در راه خدا ] کشته می  شوند [ خدا آنان را ] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [ وعده بهشت داده است ] وعده اى حق ; و چه کسى به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است ؟ پس [ اى مؤمنان ! ] به این داد و ستدى که انجام داده اید ، خوشحال و شاد باشید ; و این است کامیابى بزرگ.)

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ» (آیا پنداشته اید در حالى که هنوز حادثه هایى مانند حوادث گذشتگان شما را نیامده ، وارد بهشت می  شوید؟ ! به آنان سختى ها و آسیب هایى رسید وچنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایى که پیامبر و کسانى که با او ایمان آورده بودند [ در مقام دعا و درخواست یارى ] می  گفتند : یارى خدا چه زمانى است ؟ [ به آنان گفتیم : ] آگاه باشید ! یقیناً یارى خدا نزدیک است.)

«وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» (و کسانى از مردان یا زنان که بخشى از کارهاى شایسته را انجام دهند ، در حالى که مؤمن باشند ، پس اینان وارد بهشت می  شوند ، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی  گیرند.)

اما به راستی چه کسی را یارای پرداخت بهای بهشت است؟

«قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ» (بگو : اوست که شما را آفرید و براى شما گوش و دیده و دل قرار داد ، ولى اندکى سپاس می  گزارید.)

«وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ» (و شما را در زمین جاى دادیم ، و در آن براى شما وسایل و ابزارزندگى قرار دادیم ، ولى بسیار اندک و کم ، سپاس می  گزارید.)

«اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ» (خداست که شب را براى شما پدید آورد تا در آن بیارامید ، و روز را روشن و بینش بخش قرار داد [ تا در آن به کارهاى لازم بپردازید ] ; بى تردید خدا نسبت به مردم داراى فضل و احسان است ، ولى بیشتر مردم سپاس گزارى نمی  کنند.)

جناب سعدی چه خوب گفته:«منت ‏خداى را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسى که فرو مى‏رود ممد حیات است و چون که برآید مفرح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شکرى واجب‏» «از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدر آید».

شکر نعمت این است که نعمت را در مسیر قرب او به خدمت گیریم، و به راستی چه کسی را یارای شکر نعمات غیر قابل شمارش اوست؟ یکی از این نعمات زمان و وقت است، بینایی و شنوایی است، با یک محاسبه ساده متوجه خواهیم شد که اکثر عمرمان به کفران نعمت می گذرد و نه شکر آن، چرا که نعمات را در مسیر قربش به کار نمی بندیم. اگر آن عادل یگانه بخواهد با عدلش با ما برخورد کند که دیگر بهشت جز معدودی از اولیایش، کسی را نخواهد دید؛ اما اگر با فضلش برخورد کند، به دنبال بهانه ای ولو کوچک می گردد تا بندگانش را از جهنم رهایی بخشیده و به بهشت رهنمون سازد. به همین خاطر عرفا می گویند:«بهشت را به بهانه دهند، نه به بها» و اعمال و شکر ناچیز ما همین بهانه است.

اما، اگر به دنبال بهانه ای برای بهشت می گردیم، بهتر است که به بهانه های ناچیز خود اعتماد نکنیم و به دنبال بهانه های بزرگ و غیرقابل ردخور بگردیم و چه بهانه ای با ارزش تر از عصمة الله الکبری، ودیعة المصطفى و حلیلة المرتضى، «فاطمة الزهرا» سلام الله علیها؟ هم او که بهانه خلقت احمد و علی است. هم او که فاطمه نامیده شد، چرا که:« انما سمیت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبیها عن النار». هم او که شیعیان خود را از میان اهل محشر جدا مى‏کند چنان مرغى که دانه‏هاى خوب را از بد جدا مى‏سازد. هم او که حتی شیعیانش نیز دیگران را شفاعت کرده و به بهشت می برند(+). پس «بهشت را به فاطمه دهند».

لی خمسة اطفی بهم حر الجهیم الحاطمة
المصطفی و المرتضی و ابناهما و
الفاطمة



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/3/28ساعت  9:37 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]